عضو شوید
عضویت سریع
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
بی همه چیــز منم
وقتــی که همه چیزم تـــــویـی ..!
جهان پیشینم را انکار می‌کنم،جهان تازه‌ام را دوست نمی‌دارم،پس گریزگاه کجاست!اگر چشمانت سرنوشت من نباشد؟
زنها را باید اهسته در آغوش کشیدآنها در زندگی آنقدر برای رسیدن بهعشق انتظار کشیده اندکه تمام تنهایی های تن شان ترک برداشته است...علی رضا اسفندیاری
چه ساده بودم؛آن هنگام که می پنداشتم؛ترکیدن بادکنک آبی من؛ناگوارترین حادثه ی عالم است!
دلم برای ان دلقکی میسوزد
که همچون من
نقابی خندان بر چهره دارد
و
ارام ارام در خود میمیرد...
گاهـــی، دلـــم به انــــدازه ی یـک مجـلس ختـــــم میگیرد ...!!!
حتــی اگــر، تمــــام خیـــابــان هــا را آذیـــن بسته باشـــند ...!
ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺎﭘﺮﮐﯽ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﺁﺭﺍﻡ ...
،ﺗﺎ ﺭﻫﺎﯾﺶ ﮐﻨﯽ !...
ﺷﺎﭘﺮﮎ ﻣﯿﺎﻥ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﻟﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ !...
ﻧﯿﺖ ﺗﻮ ﮐﺠﺎ !...
ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﮐﺠﺎ !..
لیوان چایی روی میز در انتظار یک بوسه است نه تو می آیی و نه او گرم می ماند ..چه گناهی دارد سماوری که داغ دیده است .. " کیوان مهرگان "
چون سربازی مجروح, در مرز دشمن
که همسنگرانش گمان می کنند
مرده است ...!
ﯾــــﻪ ﮔـــﻮﺷــﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺍﯾـﻦ ﺷـﻬـــﺮﯾــﻪ ﺳﺮﯼ ﺁﺩﻡ ﻫﺴﺖ ﺁﺩﻣـﻬـﺎﯾﯽ ﻣـﺜـﻞ ﻣﻦﺧـﺴـﺘـﻪ ﺍﺯ ﻟـﺤـﻈـﻪ ﻫـﺎﯾﯽ ﻣـﺜـﻞ ﻗـﺒـﻞﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻓـــــﺮﺩﺍﯼ ﺷــﮑـﻞ ﺩﯾــﺮﻭﺯ
امشب... نبودنت جورِ دیگری ست، مثل بودنِ شراب... نکند مرا گرفته باشی و باشی؟!
من عشقم را به زبان آوردم و قلبم را برای او گشودم سرد و لرزان با ترسی مرگبار و او رفت....!
قرار بود برفى بیاید و مرا با خود ببرد...
قرار بود برفى بیاید و من
چترم را بردارم
بزنم به برف
تکه های روحم را
با آن ببارم
گم شوم
.
زمستان از نیمه گذشته وُ
خبری از آن برف نیست...
پس من کجا گم شوم؟ چگونه؟
” تو ” برای ” من ” مهمـــّی . . . ” او ” برای ” تو ” مهمـــّه . . . تکلیف من هم کاملاً مشخّص . . !
. این ساعت هم دیگر کوک نمی شود ! تکان نمی خورد ! خشک شده است ! انگار او هم در رفتنت <مــات> شد ...!
حتی اشتباهی …
مـَــטּ ڪـــفر نِمیگویـَـم..آرزوے مُرבَטּ בَر سَـ ــر בارَم فَقَطـ جَهَنَـــــمایـنجـآستــ ــ وَقـتـے ڪِـــﮧ مـَــטּ اِمـ ـروز مـے مـیــرَم و بــآز فـَرבآ زِنـ ـבه امــ...
تنــــهایـی ،سخت نیست..ســـــــــرده !!☹
مقصر کیست؟ نوک مدادی که هی می شکند یا دل شکسته ای که نمی خواهد نامت را به یاد آورد... هر چه هست.. اینروزها دستم به نوشتن نمی رود...
در سکوتم رازیست
در دلم دردیست
آنچه بر اندیشه من می گذرد را
بر زبان ره نیست
باور کنی یا نه،
کشتن یک انسان آنقدرها هم سخت نیست.....
کمی که در خود تیز شویم،
همه ما یک مشت قاتلیم...
دنـیــای مـــنــــــ مــجـازی اش هم غــمگیــــن است...
به کبریت نیازی نیست ، سیگارم را بر لبم می گذارم و .... به دردهایم فکر می کنم ، خودش آتش می گیرد ...
مــــزاحــــم ِ آدمــــی کــــه
مشــغول ِ فــــرامــــوش کــــردن ِ شـماست
نشــــین !
گاهی لال میشود
آدم
حرف دارد
ولی
کلمه ندارد........
گاهــــــــی ﺣﺘـﮯ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ ﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﻨـــﻢ ، ﮐﻪ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢ ﺟـﺎﻡ ﺧﺎﻟﯿـﻪ ، ﯾﺎ ﻧـﻪ !؟
این درد نوشت ها... نه دلنشین اند نه زیبا ، اینها یک مشت حرف ِ زخم خورده ی بغض دارند که نشانی دردناک ، از یک عشق ناکام دارند ، و تنها مخاطبش ، غایب است ...!!
مـَــن .. طَعـــم شیرین یافتن را در طَعم تلــخ از دَستــــ ـــ ـ دادن یافتــَـم و در این میان سَهم من تنهـــــا یک یادَتـــ ـــ ـ به خیر ساده بود ..
دیــگـــه حـــریفـــ این غمــ ـهــآ نمی شومـــ... دوپینگـــ می کنن لــعنتـــی ـــهـآ.
هر چیزی زمانی دارد .... نفسم هم که باشی ! دیر برسی ؛ من رفته ام ... !!!
من که خدا نیستم بگم ؛ صد بار اگه توبه شکستی باز آی ... ! رفتی ،به سَــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلامت
تنهـــــآیی یـــعنی گــــوش دآدنِ یکـ آهنگ بـــــآ یـــــآدِ کسی کــــه خیلی وقتـ است تــــو را از یـــــآد بـــرده ./
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
از این وبلاگ خوشتون اومده؟!!
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ستاره و آدرس seti65.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
RSS
عضو شوید
عضویت سریع
آمار مطالب
آمار بازدید
